متاورس رو مثل یه دنیای موازی تصور کن که دقیقا همونجوری کار میکنه که دنیای واقعی، با این تفاوت که همه چیز توش دیجیتالیه و میتونی هرکاری که تو فکرت میاد رو انجام بدی. فکر کن میتونی صبح از خواب پاشی و بدون اینکه از خونه بیرون بری، با آواتار خودت – همون شخصیت دیجیتالیت – بری یه کافه مجازی که دوستت اونجا طراحی کرده، دوتایی یه قهوه بخورید و بعدش برید کلاسی که استادش از اونطرف دنیا داره تدریسش میکنه ولی شما میبینیدش که جلوتون ایستاده. همه اینا رو هم میتونی با هدست واقعیت مجازی تجربه کنی یا حتی با موبایل که تو دست داری.
اینجا محدودیتهای دنیای خودمون دیگه معنایی نداره! دوست داری پرواز کنی؟ شدنیه. میخوای لباسی بسازی که تو واقعیت امکان نداره؟ میتونی. حتی خونههایی درست میکنی که قوانین فیزیک رو دور میزنن! یه عالمه آدم هم این وسط تو همین متاورس کار میکنن و پول واقعی در میارن. مثلا یکی آواتار طراحی میکنه، یکی خونه مجازی میسازه یا حتی بعضی شرکتها جلسات کاریشون رو همینجا برگزار میکنن.
همونطور که تو بازیها آیتم یا سکه جمع میکردی، اینجا هم چیزایی میتونی بخری که فقط مال خودته و هیچکس دیگه نمیتونه بهش دست بزنه. این مالکیتها با یه تکنولوژی به اسم بلاکچین ثبت میشن. مثلا یه نقاشی دیجیتال میخری و فقط خودت صاحبشی، یا زمین و خونه مجازی میسازی و هرطور دوست داری میچینیش.
مدرسهها و دانشگاهها هم پاشون به متاورس باز شده. مثلاً تصور کن سر کلاس تاریخ، به جای اینکه فقط کتاب بخونی، واقعا بتونی بری تو یه شهر قدیمی و اون لحظه رو از نزدیک ببینی! تو کلاس زیست هم میتونی بری توی بدن انسان و از نزدیک فضاش رو ببینی. اینا الان واقعا دارن اتفاق میفتن.